آیا کسی هست این همشهری فنوجی رو بشناسه؟؟!!
شما این مرد رو میشناسین؟
این مرد رو همه ما روزی دها بار میبینیم ولی بی تفاوت از کنارش رد میشیم شاید هم بخاطر موقعیت زمانی وشغلی حتی نیم نگاهی هم بهش نمیکنیم.
یادتون اومد کیه؟چندتا راهنمایی میکنم
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان همسایه روبرویی شما باشد که در این وضعیت بی آبی شهرمان چندتا لوله غیر مجاز داشته باشه ودینامش در این 3ساعت سهمیه آب محله ای روشن باشه تا آب به خونه شما نرسه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید شاید همان کارمندی باشه که بخاطر مشکلات خودش با وجود آمدن ارباب رجوع 2ساعت بیشتر در اداره نیست تا جواب همشهریان رو بده
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همون مردی باشه که محض چشم چرانی صبحها از خواب بیدار میشه ودها بار میره وسط بازار(سرکمیته) تا زنانی را که برای خرید میان رو نگاه کنه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان راننده کمپرسی باشه که با وجود هزاران مریض در شهر صبحها برای بیدار کردن کارگراش بوقهای دلخراش میزنه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان جوشکار یا معماری باشه که بخاطر پیشبرد کارش همه وسایلش نصف جاده رو بند کرده
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان فروشنده دوره گردی است که داخل کوچه ها میاد وبا بلندگوی دلخراشش خواب کودک شما رو خراب میکنه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان موتور سیکلت سواریست که روزها وشبها با دور زدنهای بیجا ایجاد مزاحمت میکنه برای خانمهای شهرمان
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان مسافر کش ایرانشهر یا نیکشهر باشه که نه گواهینامه داره نه انصاف با وجود دریافت کرایه 10هزار باز 5یا6تا مسافر سوار میکنه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان راننده خودخواهی باشه که با دیدن صف طویل پمپ بنزین بخاطر غرورش بخودش اجازه نمیده بره سر صف وحق دیگران رو ضایع میکنه
این مرد نه چندان شریف فنوجی شاید همان مغازه دار یا الافی باشه که ساعتها در مغازه میشنه وعبور ومرور زنان رو به تماشا میشینه
شاید هم اصلا این مرد نه چندان شریف اصلا مرد نباشه وزن باشه همان زنی که بدون چادر وفقط با یک سری(چاروک) میاد بازار وبا همه دهن به دهن میشه
شما از این نوع از مردان وزنان زیاد دیدید برای ما وخوانندگان از رفتارهای این زنان ومردان نه چندان شریف بگید تا شاید قدمی باشه کوچک در بهبود رفتار همشهریانمان
با همدیگه که تعارف نداریم غریبه هم بین ما نیست همه خودی هستیم واقعیت اینه که فرهنگ عمومی ما شهروندان فنوجی روز به روز رو به بی اخلاقی.دورویی.بی دینی و....سوق پیدا میکنه بدون اینکه تلاشی برای بهبود رفتارهایمان بکنیم همواره در حال فحاشی وتهمت زدن به این وآن هستیم اینقدر خودمون رو دست بالا گرفتیم که فک میکنیم با شهرستان شدن همه قله هارو فتح کردیم مگه نه اینکه ما مردم فرهنگدوست فنوجیم وادعامون گوش فلک رو کر کرده؟کلاهمون رو قاضی کنیم کدام یک از نشانه های فرهنگ در ما پیدا میشه؟ بالعکس ما فقر فرهنگی داریم
برای مثال من چند مورد رو میگم
دروغ دروغ---غیبت ودخالت در امور خصوصی دیگران در مجالسمان---تنبلی واز زیر کار در رفتن---تجمل گرایی ومصرفی شدن----فقدان فرهنگ ادب واحترام---عدم رعایت نظافت فردی وشهری---درگیری درصف نوبتها ---اسراف اسراف و....
آیا این مردم فرهنگدوست فنوج که میگن ماییم؟
اینقدر جوالدوز(سوزن گوالی) به بقیه زدیم!یکبار هم یک سوزن نازک به خودمون بزنیم