خودتان قضاوت کنید ..... ما کجائیم؟
امیدوارم ببخشی از اینکه صدای گریه هاتو نمی شنویم ...
گوشا و ذهنمون پر شده از دعوای زرگری و شاید جدی مسئولین محترم شهرمون که
سر لحاف ملا نصرالدین ، با هم دعوا می کنن و خیلی از مسائل جدی ترو فراموش
از جمله کودکانی مثل تو رو ، ما رو ببخش ما این وسط هیچ کاره ایم . بخدا باور کن .
ای کاش چشام کور می شدندو تورو با این لباسای پاره پوره و رنگ و رو رفته نمی دیدند.
امیدوارم ببخشی از اینکه درشهری زندگی می کنی که مسئولین وپولدارای محترمش بجای اینکه
همو غمشون رسیدگی به کودکانی چون تو باشه ، در پی رسیدن به آمال و آرزوهای
دور و درازشون ، کودکانی مثل تو رو ندیده می گیرند .......... واقعآ متاسف و شرمنده ام
بله همشهری مرفح ومسولین دلسوزم چرا کسی نیست دراین شهر صدای
مستمندان وبیماران و... محتاج شهرمان را بشنود با توام که روزانه 2قطعه زمین میخری
ودرحال ساخت چندین خانه و مغازه هستی آیا صدای همشهری مستمند خودت رو
نمی شنوی؟آیا شهرما آنقدر بزرگ شده که از حال بیماران محتاج شهرمون بی خبری؟
آیا تو نمیدانی که فرزند فامیلت دختر یا پسر دانشجو داره که بخاطر نبوق بالاش چرا
ترک تحصیل میکنه؟آیا خودت بچه دانشجو نداری تا مخارج سنگین رو لمس کنی؟چرا
مطمنم میدونی که همسایت ماهاست که پول یک کیسه برنج رو نداره وکسی هم
بهش قرض نمیده میدونی که فرزند فامیلت لنگ یک ملییونه که عروسی کنه همه رو
میدونی ولی اینقدر دلت سنگ شده که نمیخوای پشت سرتو نگاه کنی تا ببینی توهم
روزی همین وضعو داشتی یا نه دوس داری بیان در خونت التماست کنن یا نه کمکی نا
چیز کنی بشرط بردن نامت تویی که عروسی آنچنانی میگیری برای فرزندت که با پولش
10جوان دیگر میتونن به هم برسن چرا دوس نداری با خرج عروسی پسرت این 10جوان هم بهم برسن وخیلی دردهای دیگه چرا مردم شهر ما دیگر به فکر مستمندان
نیستن؟نه به مسجد کمک میکنیم نه مدرسه دینی نه به بیماری نه به دانشجو حتی
خودتون دوس ندارید به حج برید شرم آور نیست چند سال شهر ما حتی یک حاجی به
چشم خودش ندیده با اینهمه پولدار شرم آور نیست که بخاطر مبلغی ناچیز بیماری دم در مسجد دستش دراز باشه یا پشت تریبون مسجد اسمشو ببرن که فلانی مریضه
لنگ200تومنه؟حالا که در شهر ما همه چی طایفه ای وجناحی شده آیا شما از طایفه
وجناح خودتون خبر ندارید؟ آیا برما شرم نیست که یک خیریه در شهر نداریم وباید همیشه دست به دامان خیریه فعال کتیچ ومحترم آباد شویم چرا زکات شده برای ما دادن پول زور چرا در این شهر مسولین به خودشون زحمت نمیدن 6ماهی یکبار این خیرین اسم نما رو جمع کنن تا اندک کمکی بشه به فلان مستمند
متاسفانه ما مردم فنوج خیلی وقت ها جایی که نباید دلمان بسوزد احساس ترحم
کرده ایم و خود خیلی از افرادی را که شاید در ابتدا نیز قصد دست دراز کردن به سوی
مردم را نداشته اند با دادن پول به سوی گدایی سوق داده ایم و باعث تشویقشان نیز شده ایم افرادی مثل ....
متاسفانه در برخی مواقع گداهایی در سطح شهر مشاهده می شود که از شهرها و
یا حتی کشورهای دیگر (همچون پاکستان ) وارد فنوج شده و در سطح شهر مشغول گدایی می باشند که باز متاسفانه از سوی همشهریان حتی با استقبال بهتری نیز نسبت به مستمندان محلی مواجه می شوند !!!
و تو ای مرفح شهرم در حین کمک به دیگران ؛ یک عالمه با خودتان درگیر هستید و در
حین پول خرج کردن ده بار تا مرز پشیمانی می روید و بر میگردید و خلاصه به زحمت یک مالی را از جانتان جدا می کنید یا اگر اهل کمک هستید چه درصدی از پول جیبتان
یا درآمدتان را صرف امور خیر میکنید ؟ یک دهم ،یک صدم ؟ یک هزارم یا کمتر؟ یا اینکه وقتی کمکی میکنید هی به خود می بالید که ای ول به من چه کردم!؟! و گویا سرتان
می خواهد آسمان را بشکافد که ذره ای از مال الله را به خلق الله داده اید !؟!
نکته جالبه اینه که همه مرفحین شهر که امروز دوس ندارم دست به جیب بشن همشون یه روز از فقیر ترین های این شهر بودن آیا باز هم درک نمیکنن این عزیزان رو؟
اما همشهری وکارمند عزیزی که با 5ساعت کار در روز و 100روز تعطیلی این تیکه شعر رو از یاد نبر
همه روزه روزه بودن، همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن ، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن ز ملاهی و مناهی همه اهترازکردن
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن