فـــنـــوج چه خبر؟

نقـــــد و تحلـــیــل مسایل گوناگون در شهرستان فنوج_فنــــــــــوج از زاویه ای دیگر

فـــنـــوج چه خبر؟

نقـــــد و تحلـــیــل مسایل گوناگون در شهرستان فنوج_فنــــــــــوج از زاویه ای دیگر

فـــنـــوج چه خبر؟
تنها راه رشد ترویج نقد و روحیه نقدپذیری است
باید بدون تعارفات زائد حرفمان را بزنیم تا ما نگوییم و ننویسیم چیزی عوض نمیشود
رمز رشد ما در فنوج مطالبه گری است
متاسفانه بیم از دست دادن موقعیت شغلی و برچسب زنی وهمچنین محافظه کاری بیش از حد در دوستان وجود داره و مانع بیان ازادنه اندیشه هایشان میشه و همین عامل یکی از بزرگترین ضعفهای فعالین مجازی سیاسی و حزبی شهرماست!!
******
قوام ریسی هستم تکنسین سامانه هوشمند سوخت
******
نویسنده نیستم خبرنگار هم نیستم .من هم مثل مردم فنوج شهروندی ساده وبی ادعا هستم اما بی تفاوت نیستم و براساس اصول 23-24و26 قانون اساسی میتوانم بنویسم
بایدحرفهایمان را بزنیم - لازم بشه داد هم میزنیم هرچند برای خیلی ها تلخ باشد ٬
بدنبال دیده شدن و کسب قدرت،موقعیت نیستیم
بسیار خوب میدانم با گفتن مشکلات و اشکالات از چشم نمی انداخت‌یم با تملق و چاپلوسی و سرپوش گذاشتن روی نقطه ضعف ها و ماله کشی زودتر به هدف می رسیدیم
نویسندگان
آخرین نظرات

عمده مشکل ما در بلوچستان و جامعه طبقاتی  این است یک عده نسل در نسل آقایی کردن یک عده کارگر بودن
انهایی که نیاکانشان آقایی کردن الان حاضر نیستن غیر از آن عمل کنند و آنهایی که کارگر بودند یا اعتماد بنفس رشد ندارن یا توسط آقاها محکومن ب کارگری 
هیچکدوم نمیخان جا و جایگاهشون عوض بشه
در صورت عوض شدن جایگاه هرکدام تضاد بنیادی بوجود میاد!! باید تمرین کنیم و قبول کنیم هیچ جایگاهی ابدی نیست تا جامعه موفقی داشته باشیم
بخاطر همین است این ب یک باور اشتباه مبدل شده و تضادها/
توسعه یافتگی ب ساختمان نیست
ب ذهن است

========================

جامعه فنوج ما نیازمند رک گویی،شفافیت و رها شدگی از بند کلی گویی است

یکی از اشکالات بزرگ ما در  فنوج و کلا در حوزه اخلاق آن است که بیشتر کلی گویی میکنیم و کمتر شهامت ورود به مصادیق را داریم. طوری حرف میزنیم که به کسی برنخورد و همه راضی باشند؛ اما دقت نمیکنیم که این عافیت طلبی در طول تاریخ چه ضربه ای به ما زده است. از تحصیلکرده و مسول، گوشه نشین تا ملای بالای منبر گرفته تا رسانه های امروزی همه لبریز از جملات و مطالب و حکایات اخلاقی زیبا است که همه میخوانند و میبینند و به به و چه چه میکنند. اما مراقب باشیم؛ دقت کنیم؛ این مطالب و آن به به و چه چه کردنها هیچ تاثیر و ارزشی ندارد و اتفاقا شاید به دلیل بد آموزیهایش از عوامل تشدید بی اخلاقی در شهر ما باشد.
وقتی شما به بیان کلیات اخلاقی بسنده میکنید و وارد مصادیق نمیشوید هیچکس با شما مخالفتی نمیکند و همه با وجدان آسوده و بدون هیچ هزینه ای کنار هم گل میگویند و گل میشنوند. برای مثال اگر بگویید "جنایت و آدمکشی و شکنجه بد است"؛ چنگیز و هیتلر و استالین هم از گور ندا میدهند: "احسنت، درود بر شما؛ خیلی بد است"
شما تا دلتان میخواهد بگویید دزدی و اختلاس و رشوه خواری و پارتی بازی بد است و ادامه دهید از محبت خارها گل میشود و بنی آدم اعضای یکدیگرند و پاکدستی و عدالت خوب است. خیالتان راحت هیچ کس به شما اعتراض نمیکند و هیچ هزینه ای نمیدهید. اما این رو به پای زرنگی خود نگذارید؛ به پای این بگذارید که گفتن و نگفتن شما فرقی نداشته و باد هوا بوده است.!!
مدتهاست اینگونه گفتیم و شنیدیم و جالب اینکه آن را به پای ادب و ذکاوت خود گذاشتیم. لطفا همانطور که معلمان هر درس رو با ذکر چند مثال به دانش آموزان شیر فهم میکنند شما هم اگر میخواهید درس اخلاقی بدهید چند مثال عینی و ملموس آن هم از جامعه و مسائل روز خودمان بگویید؛ الحمدالله مورد که کم نیست. اگر پارتی بازی و تبعیض و دروغ بد است؛ شفاف و دقیق بگویید کجا بیشتر دیده میشود و شما چه کسانی را خطاب قرار داده اید. حرفهای قشنگ؛ کلی گویی و زرنگ بازی بس است شهر ما منتظر اینگونه شفاف سازی هاست»

نقش شبکه های اجتماعی/

شبکه های مجازی در این سالها در حکم ضربه گیر بخشی از نارضایتی ها و اعتراضات عمل می کرد. 
در این سالها به واسطه فضای نسبتا آزادانه ای که در شبکه های اجتماعی از جمله در برخی گروهها و کانالهای تلگرام و صفحات اینستاگرام و تویتر و.. در اختیار مخاطبان قرار می گیرد باعث شده است که بسیاری از مردم ناراحتی ها، دلخوری ها و پرخاشگری های ناشی از آسیب ها و معضلات اجتماعی مانند بیکاری و فساد و تبعیض و امثالهم را با شکوه کردن در همین فضاها تخلیه کنند و به اصطلاح از این طریق بخشی از بار سنگین فشارهای روانی حاصل از نارضایتی اجتماعی را بر زمین بگذارند.
این فشار انباشته ممکن است در نبود شبکه های اجتماعی خود را به سطوح دیگر جامعه بیاورد..

تاثیر نوشتن و نقد کردن در فنوج

🌿کاش دیگر صاحبان قلم شهرستان هر از گاهی از  خودسانسوری دست برداشته و اقدام ب  نقد عالمانه دور از غرضی میکردند.
در جامعه ای ک منتقدانش از عواقب نوشتن هراس داشته باشند،هرگز اصلاحات ساختاری ب نفع مردم انجام نمیشود.
یکی از مشکلات جامعه نخبگان ما(به استثنای عده ای  قلیل)وابستگی به طبقه برتر اجتماع است.
هر کدام از ما به نوعی به گروههای مختلف قدرت یا ثروت وصلیم و بالطبع،از انتقادات زیربنایی و در نتیجه از تغییرات ساختاری بشدت هراس داریم!!
هر وقت طبقه متوسط یا بخشهای پایینتر جامعه دست به قلم بشوند یا اندیشمندان طبقه متوسط بتوانند فراتر  از نفع و ضررهای شخصی اشان بیندیشند و بنویسند،آنموقع شاهد تاثیر واقعی قلم خواهیم بود!
قلمی ک از تراوشاتش مصلحت و سود و زیان شخصی ببارد،هرگز تاثیر نوشته های یک صاحب نظر مستقل و آزاد را نخواهد داشت!
تا جهان بوده همین بوده و تا هست نیز اینگونه خواهد بود!
اکثر روشنفکران صاحب قلم در جامعه ما خودشان بصورت مستقل بلحاظ اقتصادی قوی نیستند و همیشه تحت تاثیر منابع قدرت و ثروت هستند.
درست ب همین علت روشنفکران ما از قدرت اجتماعی کمتری در مقایسه با دیگر طبقات برخوردارند و اکثرا تحت تاثیر دو گروه فوق الذکر و در جهت حفظ منافع آنان مینویسند.///