آیا ما رای خود را میفروشیم؟
در آستانه انتخابات چند پست انتخاباتی که مطالبشان قدیمیست و قبلا در گروههای واتساپی نشر کردم اما از آن جهت که بنا داشتم پس از سالها وبلاگم را به روز کنم مجددا نشر میکنم بریم سر اصل مطلب اینکه چرا همه رای خود را می فروشیم؟!
اگر از منظر واقع بینانه به رفتار سیاسی خود نگاه کنیم در برخورد با پدیده انتخابات بدون استثنا همه ما رای خود را می فروشیم، تنها تفاوت فروشندگان رای در قیمت و طرف معامله است!!! بزنید ادامه مطلب
برخی از ماها که خیلی فقیریم (منظورم الزاما فقط فقر مادی نیست چون خیلی از فقیرها انسانهای بسیار غنی هم هستند) ممکن است رای خود را به یک کیسه برنج یا یک حلبی روغن هم بفروشیم!!
برخی از ماها رای خود را به یک وعده پست مدیریتی پیش فروش می کنیم!!
برخی از ما رای خود به طمع دریافت امتیاز یک امتیاز یا مجوز یک کار و کاسبی چرب و اخذ تسهیلات کلان کم بهره یا اخذ نمایندگی فلان کار پیش فروش می کنیم!!
برخی از ماها رای خود را به جناح سیاسی متبوع خود می فروشیم تا در آینده در پناه حمایتشان باشیم و به شبکه رانتی متصل باشیم
برخی از ماها هم کمبود عاطفی داریم و رای خود را به یک چرب زبانی و یا ابراز محبت نمایشی تقدیم می کنیم تا جز آدم حسابمان کنند
برخی ها هم که ادعای روشنفکری داریم رای خود را به "خود خواهی خود" می فروشیم و ژست مدنیت می گیریم!!
خلاصه خیلی ها رای خود را می فروشیم، برخی به جووی برخی به گندمی و برخی نیز به گندم ری!
اما برخی ها معامله گران بسیار موفقی هستند و بر اساس پایبندی عهد انسانیت پیشتر از موعد قول میدهند اینان انسانها و طرفداران شریفی هستند و منتظر اقبال نماینده و پر بودن کفه ترازو بنفع کدامیک است نمیمانند و رای خود را نه به "خلق"
بلکه به "خالق" می فروشند اینها آنقدر زرنگ و محاسبه گرند که "تعیین قیمت" را هم به خدا واگذار می کنند چرا که به دست و دل بازی و کرم و منابع و موجودی لایتناهی طرف معامله واقفند و به همین دلیل رای که نه "جان" خود را هم به طرف می دهند...
واقعا اینگونه است اغلب ما در معامله به شیوه گدایان رفتار می کنیم در حالی که واقعیت این است که به گدا سکه طلا نمی دهند!
منِ نوعی اگر رای خود را به یک وعده ی پست یا گرفتن یک امتیاز و رانت بدهم و آن را نوشته یا نانوشته قرارداد کنم، بر چه اساسی بعدا باید از "طرف قراردادم" بیش از مقدار تعهداتش انتظار داشته باشم؟!
بالاخره به ده هزار تومان یک دبه ماست می دهند نه بیشتر!
حاصل سخن اینکه اگر رای خود را به خدا بفروشیم بدیهی است که بهای خدایی می گیریم
اگر قیمت رای خود را پیشرفت منطقه و ایجاد تحول همه جانبه و ساختن آینده روشن برای دیارمان تعیین کنیم و آن را قرارداد کنیم می توانیم بعدا از طرف معامله انتظار داشته باشیم به تعهداتش عمل کند
سخن در این باب بسیار است و مقوله انتخابات و رای را خاصا در منطقه فنوج از هم اکنون اکتیو شده میدانم
و صد درصد انتخابات آتی را متفاوت ترین رخداد در شهرستان فنوج خواهد بود
جای پرسش است کهاین آقایون که فرایند انجام فلان تصمیم را نسنجیدهاند وقتی بارفتار خود که گاها نشات گرفته از خصومت زمان انتخابات است و فلان شهر، مردم و قوم در آن منطقه را نمیشناسید وقتی تبعات فلان تصمیم سیاسی را دقیق نشناختهاید و واکنش مردم و از آن مهمتر واکنش اجتماعی منطقه ای و حتی امنیتی را براورد نکردهاید دفاع یا اصرارتان در مقام مشاور یا پیشنهاددهنده جاهلانه و باعث ریزش محبوبیت و آرای نماینده خواهد بود
مشاور باید پیامدسنج باشد و برای مشاوره ای که میدهد نفع کل مردم و نفع منطقه را در نظر داشته باشد باتوجه به جامعه سنتی و قومی میبایست نگاه دقیقی به مسایلی که مربوط به طایفه است را کامل وتا انتها مرور کند البته مصونیتی که برای خود قائلند اعتماد بنفسشان را برای انجام فلان مشاوره بالا برده آنها همواره از هر نوع محاکمهای مصون ماندهاند و تنها نماینده و مدیران بودهاند که مورد تنفر و لعن و نفرین مردم بوده اند
همگان شاهد بودیم بعد از دوره فلان نماینده برخی از این مشاوران پیروزمندانه بر تریبون نقادی نشسته و کوتاهی خویش را زیر هجوم انتقاد به دیگران پنهان میکنند و شبیه کسانی میمانند که زمین زیر پای مدیر یا نماینده را خالی میکنند اما از خود اثری بر جا نمیگذارند
قصد تخریب مشاوران را ندارم چه بسیاری بوده اند که ضعف فلان مدیر را به نحوی درست با تصمیمی بجا پوشانده و گاها با تصمیمات و مشورت درست باعث.رشد فلان مدیر و نماینده در فلان شهر شده اند
.